همشهری آنلاین _ سارا جعفرزاده: «نعمتالله پاکدامن» از شاعران محله افسریه است. این روزها در ۷۰ سالگی بیشتر وقتش با مطالعه و فعالیت در زمینه شعر میگذرد. میگوید طبع شعر در او جوششی است و بعد از تصادفی که سالها پیش داشته و حس بویاییاش را از دست داده، خداوند ذوق سرودن را به او هدیه داده است. یکی از ویژگیهای بارز آثار او این است که بیشتر اشعارش در خصوص موضوعات شهری است و با زبان ساده و روان به مسائل و مشکلات شهری میپردازد.
- اشعاری با موضوعات شهری
اینکه اشعار پاکدامن اغلب در خصوص موضوعات و مسائل شهری و محله است، از توجه و نگاه ویژه او به محیط زندگیاش نشأت میگیرد. او عادت دارد هر روز صبح به پیادهروی برود و به پرندگان و گنجشکهای داخل بوستانهای محله غذا بدهد. میگوید یک روز صبح متوجه وجود یک نان سنگک سالم در سطل مکانیزه زباله میشود و همین موضوع جرقهای برای سرودن شعر نان میشود. شاعر محله افسریه در اینباره میگوید: «من همیشه سعی میکنم به محیط اطرافم توجه کنم. یک روز صبح طبق عادت که به گنجشکها غذا میدهم راهی پارک شدم. در راه و داخل سطح زباله، یک نان سنگک سالم دیدم و به شدت ناراحت شدم. نان را از میان زبالهها جدا کردم و بعد به داخل پارک رفتم و نان را برای پرندگان ریز ریز کردم. درست در همین لحظه کلمات در ذهنم پشت سر هم آمد و شعر نان را سرودم که یکی از اشعار کتاب «پیک صبا» است.»
- مسئولان پای شعر را به شهر باز کنند
دنیای شعر و شاعری از نعمتالله پاکدامن شاعر ساکن محله افسریه، فردی با ذوق و البته مبادی فرهنگ ساخته و به گفته خودش، ریشه بیشتر مشکلات انسان در نبود فرهنگ صحیح در اجتماع است. او در اینباره میگوید: «به نظر من تمام اهالی شهر و محله را میتوان با فرهنگ صحیح در مسیر درست حرکت داد. شعار من هم این است که با شعر میتوان فرهنگ صحیح را در جامعه نهادینه کرد و این فرهنگ است که در بسیاری از مسائل حتی سادهترین موضوعات شهری به کمک شهروندان میآید. بهعنوان مثال، مدام از طریق رسانهها و تریبونهای مختلف درخصوص مسائل شهری از جمله اسراف نکردن آب، حفظ طبیعت و هدر ندادن نان به شهروندان توصیههایی میشود. اگر در کنار این توصیههای شفاهی، یک بیت شعر در دیوار بوستانها در خصوص حفظ طبیعت یا یک بیت شعر در نانواییها در خصوص اسراف نان نقش ببندد، بیشک تأثیر بیشتری خواهد داشت.»
معتقد است بسیاری از مشکلات و مسائل شهری حتی محله را میتوان با زبان شعر به شهروندان آموزش داد و روی آن تأکید کرد. پاکدامن در این خصوص میگوید: «خوشبختانه ما ایرانیان فرهنگ غنی داریم و تمام شعرای ما اشعار بسیاری در خصوص موضوعات مختلف دارند. بهتر است مسئولان پای شعر را بیش از این به در و دیوار شهر باز کنند. شعر فقط مختص مسائل معنوی، عرفانی و عاشقانه نیست بلکه یک زبان گویاست برای درک بهتر مسائل و من بهعنوان شاعر وظیفه دارم رسالتم را با شعر به مخاطبانم برسانم ...»
- زیرساخت ترویج شعر در محله فراهم نیست
در گذشته شاهد ظهور شاعران بسیاری در محلهها بودیم اما این روزها به نظر میرسد این موضوع تا حدودی کمرنگ شده است. پاکدامن علت این موضوع را نبود زیرساختهای لازم برای ترویج فرهنگ شعر و شاعری در محلهها و جامعه میداند و میگوید: «متأسفانه در محلهها بهویژه جنوب شهر زیرساختهای لازم برای ترویج فرهنگ شعر و شاعری فراهم نیست. بارها به مسئولان شهری گفتهام که میتوانند از وجود افراد باتجربه در زمینه شعر و شاعری در خصوص مسائل شهری کمک بگیرند و سراهای محله بهترین مکان برای آموزش فنون ادبیات و شعر در محلهها هستند. شخصاً حاضرم هرچه در مورد شعر و شاعری در توان دارم بهصورت رایگان به علاقهمندان آموزش دهم البته این درحالی است که زیرساخت لازم برای این موضوع فراهم شود.»
- پستچی دیروز، شاعر امروز
شاعر محله افسریه میگوید در مسیر شعر و شاعری آموزش ندیده و کاملاً بهصورت خودجوش به این عرصه وارد شده است. در عنفوان جوانی به شعر روی آورده و در حال حاضر کارمند بازنشسته اداره پست است. روزگاری پستچی بوده و بارها بهعنوان کارمند نمونه از او تقدیر شده و حتی اداره پست تمبرهایی با تصویر او به رسم یادگار برایش چاپ کرده است. بیشتر اشعار او دو بیتی و غزل است. از آثار شاخص او میتوان به شعری در خصوص سوره حضرت یوسف(ع) اشاره کرد که معنی فارسی این سوره توسط او به شعر تبدیل شده است. در شعر دیگری به ستایش پروردگار بهترتیب حروف الفبا پرداخته است. ۸ کتاب دارد که ۷ عنوان از آثارش مجموعه اشعاری با عناوین مجموعه اشعار، چشمهای درکویر، نوای دل، پیک صبا، نسیم سحر، مرغ سحر، نوای شاکر است و کتاب دیگرش شامل زندگینامه این شاعر هممحلهای از ۶ تا ۶۵ سالگی است. او تمام اشعارش را با هزینه شخصی خودش منتشر کرده و بیشتر کتابهایش به چاپ دوم رسیده است.
//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
نمونهای از اشعار نعمتالله پاکدامن
شعر نان
چو دیدم نان سنگگ در زباله
بمن گفتا ببین حالم چه حاله
چو دهقان دانهام در زمین کاشت
ز لطف ذات حق هفتاد برداشت
میان خوشه من یاقوت بودم
برای خلق دنیا قوت بودم
زکاه وقتی مرا دهقان جدا کرد
به دست آسیابانی رها کرد
چو دیدم صبح زودی من خمیرم
میان دست شاطر من اسیرم
خمیر خام بودم نان شدم من
شکوه سفره در ایوان شدم من
خوراک خلق هر ایام گشتم
چراغ سفره صبح و شام گشتم
بهخود گویم کنون با آه و ناله
چرا همسایه گشتم با زباله
اگر من نعمت پروردگارم
چرا اینگونه گشته روزگارم
ز دست خلق و شاطر شکوه دارم
برم این شکوه نزد کردگارم
/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
اطلاعات فوری
نام:نعمتالله پاکدامن
تخلص:شاکر
سن:۷۰ سال
فعالیتهای ادبی: در حوزه شعر
موضوع اشعار: مسائل شهری
نظر شما